کد خبر
46153
سیدحسن خمینی: رعایت اخلاق دیروز و امروز ندارد
ساعت 24- حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی در بخشی از دیدار با استاندار و مدیران استان قم که به مناسبت دهه فجر انقلاب برگزار شد، خاطرات کوتاهی را از رهبر کبیر انقلاب اسلامی مطرح کرد.
متن این خاطرات که بخشی از فیلم آن را جماران منتشرکرده، به شرح زیر است:
«ابوی ما گفتند: ما در هواپیما که نشستیم برای پرواز به تهران تقریبا حدود ساعت ۱۲ - ۱ شاید کمی دیرتر یا زودتر به وقت فرانسه پرواز به سمت ایران شروع شد. هواپیما دو طبقه بود؛ طبقه بالا مخصوص امام بود و طبقه پایین مخصوص بقیه کسانی که در هواپیما بودند.
ابوی ما میگفتند: من رفتم بالا جای امام را پهن کردم. گفتم که شما میخوابید؟ گفتند آری. دراز کشیدند؛ روی صندلی، نه روی زمین.
گفتند: من آمدم پایین یادم افتاد چیزی جا گذاشتم، برگشتم از این پلهها بالا دیدم امام خوابند؛ مثل اینکه در تخت خود در نجف یا در شرایط بسیار عادی خوابیده باشند. بعد هم مطابق معمول وقت خود از خواب بیدار شدند. معمولا این وقتها آدم بیشتر یاد خدا میافتد، نماز و ذکر و ... اما عبادت معمولشان هم بیشتر نشد، بعد هم آمدند پایین صبحانه خوردند.»
این آرامش ناشی از چیست؟ ناشی از یک روز و دو روز نیست ناشی از یک عمر با خدا زیستن است.
«مرحوم آقای پسندیده تنها کسی بوده که از داخل - البته آقای مطهری هم بودند - دو نفر بودند که از داخل ایران وارد هواپیما شدند. اگر آن بالا آقای مطهری را میبینید آقای مطهری با پرواز نیامدند از داخل ایران رفتند بالا. آقای پسندیده و آقای مطهری رفتند بالا. خب حالا حال و احوال و خوش و بش و اون پایین چه خبره. گفتند آقا بفرمایید برویم. امام گفتند من جلوتر از آقای پسندیده نمیروم، ایشان برادر بزرگتر است، شما بفرمایید.
خود آقای پسندیده قبل از همه گفته خب معنا نداره من بیفتم جلو شما پشت سرمان بالاخره این صحنه، صحنهای است که جزو آن عکسهای قرن است در ایران، عکس قرن بیستم است. امام گفتند نه.»
اخلاق دیروز و امروز ندارد، جایی که باید رعایت شود همه جاست.
«امام نیامدند جلو. ابوی ما گفتهاند پس راه حل این است که من آقای پسندیده را میبرم پایین توی ماشین مینشانم بر میگردم بالا، در محضر شما میرویم پایین. امام قبول میکند.»
منبع: ايسنا
«ابوی ما گفتند: ما در هواپیما که نشستیم برای پرواز به تهران تقریبا حدود ساعت ۱۲ - ۱ شاید کمی دیرتر یا زودتر به وقت فرانسه پرواز به سمت ایران شروع شد. هواپیما دو طبقه بود؛ طبقه بالا مخصوص امام بود و طبقه پایین مخصوص بقیه کسانی که در هواپیما بودند.
ابوی ما میگفتند: من رفتم بالا جای امام را پهن کردم. گفتم که شما میخوابید؟ گفتند آری. دراز کشیدند؛ روی صندلی، نه روی زمین.
گفتند: من آمدم پایین یادم افتاد چیزی جا گذاشتم، برگشتم از این پلهها بالا دیدم امام خوابند؛ مثل اینکه در تخت خود در نجف یا در شرایط بسیار عادی خوابیده باشند. بعد هم مطابق معمول وقت خود از خواب بیدار شدند. معمولا این وقتها آدم بیشتر یاد خدا میافتد، نماز و ذکر و ... اما عبادت معمولشان هم بیشتر نشد، بعد هم آمدند پایین صبحانه خوردند.»
این آرامش ناشی از چیست؟ ناشی از یک روز و دو روز نیست ناشی از یک عمر با خدا زیستن است.
«مرحوم آقای پسندیده تنها کسی بوده که از داخل - البته آقای مطهری هم بودند - دو نفر بودند که از داخل ایران وارد هواپیما شدند. اگر آن بالا آقای مطهری را میبینید آقای مطهری با پرواز نیامدند از داخل ایران رفتند بالا. آقای پسندیده و آقای مطهری رفتند بالا. خب حالا حال و احوال و خوش و بش و اون پایین چه خبره. گفتند آقا بفرمایید برویم. امام گفتند من جلوتر از آقای پسندیده نمیروم، ایشان برادر بزرگتر است، شما بفرمایید.
خود آقای پسندیده قبل از همه گفته خب معنا نداره من بیفتم جلو شما پشت سرمان بالاخره این صحنه، صحنهای است که جزو آن عکسهای قرن است در ایران، عکس قرن بیستم است. امام گفتند نه.»
اخلاق دیروز و امروز ندارد، جایی که باید رعایت شود همه جاست.
«امام نیامدند جلو. ابوی ما گفتهاند پس راه حل این است که من آقای پسندیده را میبرم پایین توی ماشین مینشانم بر میگردم بالا، در محضر شما میرویم پایین. امام قبول میکند.»
منبع: ايسنا
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.