اصلاحطلبان بیرون قدرت باشند و نقدپذیر
ساعت 24- در قدرت بودن یا بیرون از آن؛ این مساله امروز دغدغه اصلی اصلاحطلبان است. برخی از اصلاحطلبان که از ابتدا با امتزاج گفتمانی اصلاحات و اعتدال موافق نبودند وشاید پیشبینی چنین روزهایی را میکردند معتقدند جریان اصلاحات نباید لزوما خود را در قدرت تعریف کند، بلکه در بیرون از قدرت از تاثیرگذاری بیشتری برخوردار خواهد بود.
این مساله بههمراه کاهش اعتماد اجتماعی نسبت به جریانهای سیاسی جریان اصلاحات را در یک خلأ استراتژیک برای تصمیمگیری درباره آینده قرار داده است؛ خلأ استراتژیکی که با مبهمبودن رویکرد نهادهای نظارتی نسبت به جریان اصلاحات تشدید نیز شده است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با حجتالاسلام هادی غفاری عضو شورای مرکزی مجمع نیروهای خط امام و نماینده سهدوره مجلس شورای اسلامی گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
در شرایط کنونی جریان اصلاحطلبی در بیرون از قدرت از تاثیرگذاری بیشتری برخوردار است یا در درون قدرت؟
در جریان اصلاحات نیروهای خوشفکر و توانمندی وجود دارد. از سوی دیگر جریان اصلاحات یک جریان سالم است. در دولت اصلاحات حتی یکنفر وجود نداشت که از نظر مالی خطایی انجام داده باشد. این وضعیت در دولت آقای هاشمی نیز وجود داشت و اغلب کسانی که در این دو دولت حضور داشتند افراد سالم و پاکدستی بودند. با این وجود با ظهور دولت احمدینژاد این نیروها کنار گذاشته شدند. آنها گمان میکردند اگر این افراد را کنار بگذارند بهتر میتوانند از خود حفاظت کنند. این در حالی است که این نیروها اگر چه به برخی رویکردها انتقاد دارند اما نظام جمهوری اسلامی ورهبر انقلاب را دوست دارند و برای اعتلا و ترقی کشور تلاش میکنند. بنده معتقدم چنین افرادی بهتر میتوانند کشور را مدیریت کنند تا افرادی که ظاهر و باطن آنها با هم تفاوت میکند و برای رسیدن به ثروت و قدرت تلاش میکنند. اگر میخواهیم کشورمان شاداب بماند و به الگویی در بین کشورهای اسلامی تبدیل شود، باید همه اصلاحطلبان دوباره به صحنه بازگردند. بدونشک اگر این اتفاق رخ دهد ما در آینده یک مجلس قوی خواهیم داشت که میتواند موتور محرکه کشور و تقویتکننده دولت باشد. یک مجلس قوی میتواند زیرساختهای تصمیمگیری و تصمیمسازی را در کشور تقویت کند. یک مجلس قوی دولت را نیز قوی میکند و دولت را به تحرک بیشتری وادار میکند. یک مجلس قوی اهل معامله و بدهوبستان نیست و رابطه خود با وزرا را براساس پول و رابطه تعیین نمیکند. بنده معتقدم امروز جریان اصلاحات در یک آزمون بسیار بزرگ قرار گرفته است. اصلاحطلبی باید موضع خود را با قدرت مشخص کند. این جریان باید به این جمعبندی برسد که نباید با قدرت کاری داشته باشد، بلکه باید به دنبال بهبود وضعیت و حل مشکلات مردم باشد. در این شرایط بهبود وضعیت فعلی توسط هر جریانی صورت بگیرد قابل احترام است. بهبود وضعیت نیز باید در واقعیت صورت بگیرد نه در حالت صوری و شعاردادن. به همین دلیل بنده معتقدم جریان اصلاحات باید در انتخابات آینده به صورت مشروط حضور پیدا کند. جریان اصلاحات باید نیروهای اصلی خود را بهعنوان کاندیدای این جریان معرفی کند. اگر بشود جریان اصلاحات با سرمایههای واقعی خود وارد مبارزات انتخابات شوند، اصلاحطلبان با افتخار در انتخابات شرکت خواهند کرد، در غیر این صورت دلیلی برای خودکشی سیاسی اصلاحطلبان وجود ندارد. به همین دلیل دیگر دست به خودکشی سیاسی نخواهیم زد.
امروز کشور با چالشهای مهم بینالمللی مواجه است. آیا در چنین شرایطی با شروط اصلاحطلبان موافقت خواهد شد؟
در شرایط کنونی نهادهای تصمیمگیر چارهای جز این ندارند. اگر قرار است جریانهای سیاسی همچنان به صورت تاثیرگذار در صحنه سیاسی حضور داشته باشند و نظام سیاسی نیز از پتانسیل سیاسی و اجتماعی جریانهای سیاسی استفاده کند چارهای جز احترامگذاشتن به شروط اصلاحطلبان وجود ندارد. احترامگذاشتن به شروط اصلاحطلبان بهمنزله شادابی و تقویت مشروعیت نظام خواهد بود. هر نظام سیاسی دنبال مشروعیت بیشتری در بین مردم است. به همین دلیل مسئولان باید رویکردی در پیش بگیرند که جریان اصلاحات با ظرفیت واقعی خود در صحنه انتخابات حضور پیدا کند تا مشروعیت و مقبولیت نظام در بین مردم بیشتر افزایش پیدا کند. بنده از طرف خودم صحبت میکنم و قصد ندارم بهجای یک جمع یا جریان سخن بگویم. بنده یک ذره احساس طلبکاری از نظام ندارم. بسیاری از نیروهایی که به دلایل مختلف کنار گذاشته شدهاند دارای اراده مستحکمی در زمینه مبارزه با هرگونه تخلف هستند و هیچکدام از اطرافیانشان تاکنون مرتکب تخلف نشدهاند. چرا باید چنین افرادی در خانه بنشینند و با گردو بازی کنند؟
شما از خودکشی سیاسی سخن میگویید و اینکه اصلاحطلبی باید در بیرون از قدرت به تاثیرگذاری خود ادامه دهد. اگر اصلاحطلبی در بیرون از قدرت حضور داشته باشد با توجه به ضعفهای درونی که با آن مواجه است، آیا قدرت ریکاوری و تاثیرگذاری خود را از دست نخواهد داد؟
اصلاحطلبی یک جریان سیال و پویا بوده و در آینده نیز خواهد بود. اینکه در قدرت باشد و یا خیر نیز ملاک تاثیرگذاری این جریان نخواهد بود. اگر قرار بود در بیرون از قدرت تاثیرگذاری جریان اصلاحات از بین برود این اتفاق باید قبل از دولت حسن روحانی رخ میداد. در قدیم یک ضربالمثل معروف وجود داشت مبنی بر اینکه اگر شاخوبرگ ما را قطع کنند ما در نهایت جوانه خواهیم زد. ریشه جریان اصلاحات در عمق جامعه وجود دارد و نه در سطح. اصلاحطلبی متعلق به امروز نیست، بلکه ریشه در تاریخ طولانی دارند. بنده از سال41 تاکنون در صحنه سیاسی ایران حضور دارم و در این راه پدر، مادر و خواهر دادهام و شلاق خوردهام. آتش سیگار در همه جای بدن من خاموش شده است. چگونه میتوان انتظار داشت چنین افرادی از ریشه و تفکرات خود در زمینه اصلاح جامعه دست بردارند. این وضعیت درباره جریان اصلاحات نیز وجود دارد و این جریان از گذشته تاکنون در بزنگاههای مهم تاریخی حضور فعال و تاثیرگذار داشته است. به همین دلیل نمیتوان بهراحتی از پایان تاثیرگذاری این جریان سخن گفت. اندیشه ارتباطی با قدرت ندارد. مهم نیست یک جریان فکری در قدرت باشد و یا نباشد؛ مهم این است که این جریان فکری بتواند به بهبود وضعیت کشور کمک کند و از تنگناها به سلامت عبور دهد. قهرمانهای بزرگ تاریخ مانند گالیله هیچگاه در قدرت حضور نداشتند اما تاثیرگذاری زیادی داشتند.
تشدید رویکرد نقد اصلاحات توسط اصلاحطلبان در مقطع کنونی به چه معناست؟ آیا جریان اصلاحات خود را برای یک پوستاندازی بزرگ آماده میکند؟
نقد اصلاحات یک رویکرد صحیح و دوراندیشانه است. این نقد نیز باید در دو رویکرد اخلاقی و سیاسی صورت بگیرد. نقد بهمعنای دعوا و تخریب نیست و کسانی که چنین رویکردی را دنبال میکنند کار اشتباهی انجام میدهند. نقد با چماقکشی تفاوت دارد. برخی با انتقاداتی که مطرح میکنند قصد دارند خود را مطرح کنند، این در حالی است که نقد باید ایجابی و برای سازندگی و تعالی یک جریان صورت بگیرد. تجربه تاریخی نشان داده هر کجا خود را نقد کرده یا در معرض نقد قرار دادهایم ضرر نکردهایم. کسی که خود را مصون از انتقاد بداند به مرور زمان از جرگه اصلاحطلبی خارج خواهد شد.
چرا در شرایط کنونی جریان اصلاحات با خلأ استراتژیک برای انتخابات مجلس و آینده مواجه شده است؟
خلأ استراتژیک جریان اصلاحات بیشتر بهخاطر مبهمبودن رویکرد نهادهای نظارتی در مقابل این جریان است. اگر جریان اصلاحات به این نتیجه برسد که نهادهای نظارتی رویکرد مثبتی در راستای حضور نیروهای تاثیرگذار در پیش خواهد گرفت از این خلأ استراتژی خارج شده و با قدرت در صحنه حضور پیدا خواهد کرد. راهحل این مساله در حضور نیروهای اصیل و تاثیرگذار جریان اصلاحات است. این مساله هم به سود جریان اصلاحات است و هم به سود نظام سیاسی. در شرایط کنونی مهمترین آسیب و چالش جریان اصلاحطلبی دعوای بینگروهی است. اصلاحطلبان نباید پیش خود فکر کنند که نمره صد دارند و مصون از اشتباه و انتقاد هستند. همه اصلاحطلبان دارای یک نمره نیستند. نمره برخی صد است، برخی هشتاد، برخی چهل و برخی بیست. کسانی که دارای رویکرد اشتباه بودهاند باید مشکلات خود را بپذیرند و آن را اصلاح کنند، در غیر این صورت از دایره تفکر اصلاحطلبی خارج خواهند شد. اصلاحطلبی مدعی اصلاح امور جامعه است. در چنین حالتی اگر جریان اصلاحات از اصلاح خود غافل باشد رسالت تاریخی خود را فراموش کرده است. یکی از ویژگیهای یک جریان سیاسی پویا و فعال کادرسازی است. برخی عنوان میکنند باید قدیمیهای جریان اصلاحات کنار بروند و جای خود را به جوانان بدهند. این سخن صحیح نیست. هر جریان سیاسی به افراد باتجربه و جوان نیاز دارد و این دو باید در کنار یکدیگر باشد. با این وجود قدیمیهای جریان اصلاحات باید دست به کادرسازی و تربیت نیروهای جدید بزنند تا این جریان سیاسی بتواند خود را با دغدغههای نسل جدید همراه کند. فرصتدادن به جوانان بهمعنای کنارگذاشتن نیروهای قدیمی نیست. مگر رئیس دولت اصلاحات چندسال زندگی خواهد کرد؟ بزرگان دیگر جریان اصلاحات چندسال زندگی خواهند کرد؟ نمیتوان به افراد تکیه کرد، بلکه باید نسل جدید که دارای استعداد و دانش کافی است به کار گرفت و آنها را در جهت تحقق آرمانهای اصلاحطلبی تربیت کرد.
شاید اگر چالشهای بینالمللی دامن دولت حسن روحانی را نمیگرفت آرمانهای اصلاحطلبی در رویکرد دولت شکل پررنگتری به خود میگرفت. چرا جریان تفکرسازی مانند اصلاحات پیشبینی چنین روزهایی را نمیکرد و خود را برای چنین وضعیتی آماده نکرد؟
بدونشک اصلاحطلبان باید پیشبینی چنین روزهایی را میکردند. در عالم سیاست همواره باید برای فرصتها و چالشها برنامهریزی کرد. با این وجود در شرایط کنونی دو راه پیشروی جریان اصلاحات قرار دارد. نخست بازگشت به قانون اساسی و اجراکردن آن است. اجرای قانون اساسی در مرحله نخست به سود کشور، نظام و انقلاب است. البته قانون اساسی در برخی زمینهها نیاز به اصلاح دارد که این اتفاق نیز باید رخ دهد. کسی که انتقاد میکند با نظام مخالف نیست، بلکه از سر دلسوزی و برای تعالی نظام دیدگاههای خود را بیان میکند. نباید تنها یک نوع تفکر خاص در جامعه ترویج شود و بقیه تفکرها نادیده گرفته شود و یا به حاشیه رانده شود. دوم اینکه اگر یک مجلس و دولت قوی وجود داشته باشد که رویکرد اصلاحطلبی در پیش بگیرد و در تحقق آرمانهای اصلاحطلبی تلاش جدی داشته باشد میتوان با بحرانهای کنونی جامعه مقابله کرد. برخی اصرار دارند اصلاحطلبان را افرادی سازشکار معرفی کنند، این در حالی است که اصلاحطلبان نه سازشکار هستند و نه ترسو. اگر ترسو و سازشکار بودند از وضعیت موجود انتقاد نمیکردند. بنده که چنین سخنانی را مطرح میکنم کشورم را دوست دارم و از استبداد و استعمار بیزار هستم. ما در زمان پهلوی به دو دلیل با رژیم پهلوی مشکل داشتیم؛ نخست به دلیل استعمار خارجی که شاه کشور را دستاویزی برای تحقق اهداف قدرتهای بزرگ قرار داده بود و دوم استبداد داخلی بود که توسط شاه در کشور اعمال میشد. امروز نیز معتقدم باید با این رویکرد مقابله کرد. هم با قدرتهای مستکبر خارجی و هم با برخی افراد و گروهها که بهدنبال تکقطبیکردن جامعه هستند.
بهنظر شما دوباره پیام رئیس دولت اصلاحات در سرنوشت انتخابات آینده تعیینکننده خواهد بود؟ اتکای بیش از حد روی کاریزما و محبوبیت افراد چه پیامدهایی برای جریان اصلاحات دارد؟
شرایط جامعه دیگر مانند گذشته نیست و من معتقدم دیگر ارسال پیام از سوی رئیس دولت اصلاحات چارهساز نخواهد بود. این واقعیتی است که باید توسط اصلاحطلبان پذیرفته شود. در چنین شرایطی اصلاحطلبان باید از خودسری و تصمیمات فردی پرهیز کنند و تلاش کنند با کاهش تنشهای درونی خود را با هماهنگی بیشتری وارد انتخابات آینده کنند. هرچند پیشبینی بنده این است که برخی در آستانه انتخابات جریان اصلاحات را مورد اتهام قرار خواهند کرد و دوباره اجازه نمیدهند چهرههای تاثیرگذار جریان اصلاحات در انتخابات حضور پیدا کنند.
دیدگاه شما درباره جریان اصولگرایی در آستانه انتخابات مجلس چیست؟ آیا این جریان میتواند بر چالشها و بحرانهای درونی خود فائق بیاید؟
تفاوت اصولگرایان و اصلاحطلبان در این است که اصولگرایان همواره در قدرت هستند و به همین دلیل میتوانند با توسل به قدرت ضعفهای خود را پوشش دهند و دوباره خود را بازسازی کنند. در نتیجه جریان اصولگرایی ضعفهای خود را در پشت قدرت پنهان کردهاست. از سوی دیگر اصولگرایان دچار نوعی تنبلی تاریخی شدهاند. این تنبلی تاریخی نیز توانایی این جریان برای بازسازی و پویایی را کاهش داده است. اصولگرایان عادت کردهاند بهجای اینکه خود را در باور بازسازی کنند این کار را در قدرت انجام میدهند، این در حالی است که در شرایط کنونی باورهای اصولگرایی نیاز به تجدیدنظر و بازسازی دارد. حضور مستمر اصولگرایان در قدرت کار را برای اصلاحطلبان سخت خواهد کرد. با این وجود جریان ریشهداری مانند اصلاحات همواره در سختیها خود را نشان داده و در آینده نیز این اتفاق رخ خواهد داد. در چنین شرایطی جریان اصلاحات تنها از طریق آگاهی عمومی میتواند به تاثیرگذاری خود ادامه بدهد.
آرمان ملی
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.