رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 517855

ده اصل اقتصادی منکیو که سیاستمداران ایرانی نمی دانند

ساعت 24 - روزها اقتصادایران علاوه بر گرفتاریهای عینی وویرانگری که ان را در خود فروبرده و شهروندان ایرانی را زیر فشار تنگناها مچاله کرده است بایک بدبختی دیگرهم دست وپنجه نرم می کند و آن داغ شدن مجادله میان سیاستمداران تازه به قدرت رسیده در مجلس با سیاستگذاران ترسوی دولت است.

منکیو
سیاستمداران تازه به قدرت رسیده درنهاد قانونگزاری می خواهند با ضرب وزور کار اقتصادرا درست کنند و به نظر می رسد بدتر می کنند. اقتصادایران تاروزی که اصل دانش اقتصاد در ذهن و یاد و رفتار وگفتار سیاستمداران نهادینه نشود جان نمی گیرد که همین نیمه جانش از دست می رود. اگرچه مجادله میان اقتصاددانان سیاستگذارن و سیاستمداران همه جاهست

اما این پدیده در ایران تفاوت های اساسی با جامعه های دیگر دارد و آن اختلاف بر سر اساس و اصول علم اقتصاد است که سیاستمداران و سیاستگذاران برخی اوقات آن را به دلایل سیاسی نادیده می گیرند. در جامعه ای مثل ژاپن، مثل انگلستان یا آمریکا یا دانمارک اصول اقتصاد پذیرفته شده است و اختلاف ها بر سر راهکارها و کاربرد این اصول است. به طور مثال در همه جامعه ها این پذیرفته شده است که بانک مرکزی باید استقلال داشته باشد، این مساله که دولت نباید در کسب و کار مردم دخالت کند نیز پذیرفته شده است، اما در ایران چنین نیست. شاید برخی از سیاستمداران و سیاستگذاران ایرانی در جناح های مختلف سیاسی اصول علم اقتصاد را از یاد برده یا هرگز با آن آشنا نبوده و نیستند. برای اینکه بدانیم اصول علم اقتصاد چیست، به یکی از کتاب های مرجع مراجعه و آن را از کتاب پروفسور گریگوری نیکو به طور خلاصه نقل می کنیم.

اصل اول اقتصاد این است که هیچ چیز مجانی وجود ندارد. برای به دست آوردن چیزی که دوست داریم باید چیز دیگری را که دوست داریم از دست بدهیم. به طور مثال اگر می خواهیم مخارج دفاعی را افزایش بدهیم باید مخارج آموزشی را کاهش دهیم.

اصل دوم اقتصاد می گوید هزینه هر چیزی آن مقداری است که برای به دست آوردن آن از دست داده اید. اگر می خواهید جوانان یک کشور تحصیل کنند، باید هزینه آن را بپردازید.

این هزینه را ممکن است دولت بپردازد یا کسانی که تحصیل می کنند.

اصل سوم اقتصاد این است که مردم عاقل محاسبه های حاشیه ای انجام می دهند. معنایش این است که اشخاص و بنگاه ها با محاسبه هزینه نهایی یک اقدام و مطمئن شدن از اینکه کمتر از سود نهایی است، آن اقدام را انجام می دهند. به طور مثال فردی که می خواهد در یک دانشگاه غیردولتی تحصیلی کند حتما توجه کرده است منفعت نهایی آن از هزینه نهایی این کار بیشتر است.

اصل چهارم اقتصاد این است که مردم در مقابل انگیزه ها عکس العمل نشان می دهند.این اصل می گوید، اگر قیمت سیب افزایش یابد، انگیزه خوردن آن کمتر می شود.

اصل پنجم اقتصاد این است که مبادله وضعیت همه را بهتر می کند. مردم یک جامعه در رقابت مداوم با یکدیگرند، اما این رقابت موجب انزوا نمی شود و خانواده ها ضمن مبادله کالا و کار و سرمایه شان با یکدیگر است که منفعت خویش را افزایش می دهند.

اصل ششم اقتصاد این است که بازار (بازار به معنای اقتصاد آزاد و رقابتی) عموما راه خوبی برای سازماندهی فعالیت های اقتصادی است. در اقتصاد رقابتی است که آزادی خرید و فروش پول، کالا، خدمت، سرمایه و اندیشه به متعادل ترین قیمت وجود دارد.

اصل هفتم این است که احتمال دارد برخی بازارها در مقاطع کوتاهی با نقص مواجه شود و نیاز به حضور دولت در عرصه سیاست گذاری و اجرای قانون وجود داشته باشد.

اصل هشتم اقتصاد این است که سطح زندگی مردم در یک اقتصاد بستگی به توان تولید کالاها و خدمات دارد. اختلاف سطح درآمد در درون جامعه و در اندازه جهانی این است که بهره وری نیروی کار و سرمایه متعلق به افراد و جامعه ها اختلاف دارند.

اصل نهم اقتصاد این است که وقتی دولت تعداد زیادی پول چاپ می کند یا پول به جامعه تزریق می شود و در مقابل و در همان زمان عرضه و تولید کالا کمتر از رشد چاپ و تزریق پول است، تورم ایجاد می شود.

اصل دهم این است که احتمالا در کوتاه مدت ممکن است میان بیکاری و تورم حرکت غیرهمسو وجود داشته باشد.

اگر این ۱۰اصل اقتصادی خوب درک شده و به آن عمل شود، مجادله ها و مناظره سیاست مداران با اقتصاددانان در یک چارچوب منطقی که دیدگاه ها از یک جنس اند صورت می پذیرد.این ۱۰اصل اقتصادی را همه باید یاد بگیرند، در غیر این صورت تداوم مجادله های بی ثمر حتمی است و چون زور و قدرت اقتصاددانان اندک است اصول علم اقتصاد قربانی می شود و آسیب آن به مردم می رسد.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها