کد خبر
531292
مروری بر کارنامه «فتحعلی اویسی»، بازیگر سینما و تلویزیون
ارزش ضدقهرمان
ساعت 24-معمولا همه بازیگران در طلب نقش اصلی یا قهرمان اصلی فیلمها هستند؛ با این تحلیل که با حضور در این نقشها بتوانند در یادها بمانند. شاید این تصور در پارهای موارد محقق شود اما راه ماندگاری، جاده پرپیچوخمی است که سنگلاخهای مختلفی دارد. چه بسیار نقشهای اصلی که با گذشت زمان رنگ باخته و چه بازیگران این نقشها که از یادها رفتهاند!
با مرور و تعمقی بر نقشهای بهیادماندنی تاریخ سینما میتوان نقش ماندگار را حاصل تلاقی سه اصل کارگردان کاربلد، بازیگر خلاق و نقش خوب بهنگارشدرآمده دانست که طول نقش تأثیری در ماندگاریاش ندارد. بازیگر به تنهایی و بدون حضور دو ضلع دیگر این ترکیب راه به جایی نمیبَرَد. شاید در فیلمهایی نقشهای منفی زیر سایه نقش اصلی به چشم نیامده باشد ولی معمولا در فیلمهای خوب، نقشهای منفی حتی با حضوری کوتاهتر جای کار و پرداخت بیشتری برای بازیگر دارند. نقشهای ضدقهرمان در صورت پرداخت درست تأثیر قابل ملاحظهای در شکلگیری درام داستان دارند. در سینمای ایران یکی از مصادیق بازیگرانی که ماندگاریشان را مدیون نقشهای منفی هستند، میتوان «فتحعلی اویسی» دانست. او که تحصیلکرده کارگردانی دانشگاه ایالتی تگزاس است و چند فیلمی را نیز کارگردانی کرده (دو فیلم مهجور «مادر/63» و «باو/67»، فیلم کودکانه «مریم و میتیل/71» و فیلم تجاری «سربلند/73»)، عمده شهرتش را از بازیگری دارد. بازیگری او را میتوان به دو دوره تقسیم کرد؛ نقشهای عمدتا مکمل جدی و منفی در دهههای 60 و 70 و نقشهای عمدتا اصلی کمدی در دهه 80 و ابتدای دهه 90. نقشهای مکمل در دوره اول عمدتا تواناییهای بازیگری «اویسی» را به دلیل حضور دو ضلع بسیار مؤثر دیگر (کارگردان کاربلد و نقش خوب) بسیار به رخ میکشد. بیشک نقش «سرهنگ» در فیلم درخشان «ناخدا خورشید/65» را میتوان گل سرسبد نقشهای این دوره او و کارنامه نقشهای منفی سینمای ایران دانست. سردسته اوباش و تبعیدیها در این فیلم، به مدد بازی ظریف و نگاههای نافذ «اویسی» با دیالوگهایی محدود، مؤثر و خوب نوشتهشده که با صدای باابهت زندهیاد «عطالله کاملی» مکمل بازی و هیکل اوست، تصویر متفاوتی از یک نقش منفی را به نمایش میگذارد. این نقش که با نگاه ویژه «ناصر تقوایی» در نگارش فیلمنامه و کارگردانی و نیز حضور و بازی حسابشده «اویسی» در عین باورپذیری و تأثیرگذاری بیآنکه کار خشنی (فقط در سکانس پایانی و درگیری داخل لنج ما خشونتی فیزیکی از او میبینیم) انجام دهد، به قطب منفی فیلم تبدیل میشود. طراحی لباس این شخصیت که شامل پیراهن و شلواری با جیبهای بزرگ و پوتین و کلاهی لبهدار است، در کنار گریم او با سبیلی بلند و چهرهای آفتابسوخته در آفریدن این تبعیدی به آخر خط رسیده که میخواهد با پولهای «خواجه ماجد» خود و دوستانش را از این بندرگاه جهنمی برهاند، نقشی بسزا دارد. در این فیلمنوشت درخشان «تقوایی» و نگاه متفاوت او، به غیر از «سرهنگ» نقشهای مکمل «مستر فرهان/نصیریان» و «ملول/پورصمیمی» نیز همپای نقش اصلی فیلم یعنی ناخدا «داریوش ارجمند» به چشم آمده و به یاد میمانند. تقابل او با ناخدا در سکانس پایانی فیلم در کشتی، تنهایی و مهارت ناخدای یکدست را بیشتر برجسته میکند. نقش مکمل «یزقل»، فردی که پس از بهقتلرساندن عموی دانیال، در تلاش است تا مانع آوردن تنها شاهد قتل به جلسه دادگاه شود، در فیلم برجسته «سرب/67» نیز در کنار کارگردانی «مسعود کیمیایی» و نقشی خوب نوشتهشده و البته صدای پرطنین «کاملی» دیگر نقش منفی بهیادماندنی «اویسی» است. نقش «ایلچی طغای» با هیبت مغولان و سری تراشیده در سریال برجسته «سربداران/63/محمدعلی نجفی»، نقش «جو» با لباس و گریم یک وسترن در فیلم متفاوت «هی جو/67/منوچهر عسگرینسب»، نقش مرد مست دزد در فیلم «بانو/70/مهرجویی» و نقش «مشدی علیشاه» با ریش و هیبتی همچون مبارزان جنگل در سریال «کوچک جنگلی/67/بهروز افخمی» نیز از دیگر نقشهای مکمل «اویسی» است که به دلیل حضور همان دو ضلع دیگر به یاد ماندهاند. البته در این دوره او نقشهای منفی متعدد دیگری نیز دارد که تنها از هیبت فیزیکیاش بهره میبرند تا هنر بازیگریاش. اما در اواخر دهه 70 با دو کار طنز (البته بیشتر طنز موقعیت) «محمدرضا هنرمند» یعنی فیلم «مومیایی» و سریال «کاکتوس» پای «اویسی» به آثار طنز باز شد و در ادامه با سریال «بدون شرح/81/مهدی مظلومی» بخش دیگری از قابلیتهای او در کمدی که فرسنگها با نقشهای خشن و منفی قبلی فاصله داشت روی نمود. هرچند اینگونه نقشها عمدتا نقش اصلی فیلمها و سریالها بودند اما به دلایل مختلفی چون متکیبودن به دیالوگهای مسلسلوار و عمدتا فیالبداهه، کارگردانی ضعیف، شبیهبودن نقشها و گریمها و تکرار زیاد این تیپ ثابت در فیلمها و سریالهای مختلف، پس از اقبالی چندساله به سرعت افول کرد و این افول بازیگر و قابلیتهای متنوعش را به سوی فراموشی سوق داد. از هوشمندیهای یک بازیگر شاید این باشد که تواناییهایش را به تدریج و بجا عرضه کند تا هم به چشم تماشاگران بیاید و هم آنها را بر اثر تکرار در آثاری عمدتا سطح پایین کماثر و بیکشش نکند. متأسفانه سینمای ایران در دورههای مختلف به محض اقبال تماشاگران به یک فیلم یا ژانر آنقدر کپیهای سطح پایین و بیظرافت آن را تکثیر میکند تا در جایی به واسطه دلزدگی تماشاگران، کل آن ژانر و طبیعتا بازیگرانش تا سالها از گردونه خارج میشوند. این روند اضمحلال را در دهههای مختلف میتوان پی گرفت؛ گونه ملودرام پس از فیلم «گنج قارون/45»، گونه فیلمهای جاهلی پس از فیلم «قیصر/48»، گونه فیلمهای مربوط به ساواک در بعد از انقلاب، گونه فیلمهای جنگی در اواخر دهه 60، گونه فیلمهای حادثهپرداز در اواسط دهه 70، فیلمهای اصطلاحا جوانپسندانه (یا دختر و پسری) در دهه 80 و بالاخره گونه کمدی در سالهای اخیر. اگر بازیگری در سینمای کلیشهپسند ما در دورهای که آن «گونه» مورد اقبال است با حضور در آثار تکراری کاملا خود را خرج کند، با افول آن جریان تواناییهای دیگر بازیگر نیز در این گرداب نادیده گرفته خواهد شد. «فتحعلی اویسی» در یک نگاه بازیگری تواناست که هرچند رونق فعالیتش در دهه 80 (در آستانه 60سالگی) و درحالیکه اغلب بازیگران همنسلش اجبارا کمکار شده بودند خوشحالکننده بود، اما عیار بازیگریاش در نقشهای منفی و مکمل سالهای دور فیلمهای فیلمسازانی کاربلد (همچون«تقوایی»، «کیمیایی»، «مهرجویی»، «حاتمی»، «هنرمند» و...) بسیار بیش از نقشهای اصلی اغلب کمدیهای پرفروشش به چشم میآید.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.