رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 112962

خوب است، اما متوقف کنید (۲)

زمانی که «پرومتوس» آتش را از خدایان یونان باستان دزدید، آنان تنبیه سختی برای او در نظر گرفتند. او را با غل و زنجیر به صخره یی بستند. عقابی هر روز می آمد و کبدش را می خورد.
شب ها کبد «پرومتوس» دوباره رشد می کرد و به حالت اول درمی آمد. سرانجام وی توسط «هراکلیس» نجات یافت و عقاب مجبور شد به رژیم غذایی عادی خود روی آورد. موضوع جالبی که این افسانه اشاره دارد، این است که یونانیان باستان از توان بازسازی کبد آگاه بودند. آیا این دانش از طریق مشاهده سرنوشت سربازان زخمی به دست آمده است یا اینکه پزشکی گمنام اولین جراحی کبد را بیش از ۲۵۰۰ سال پیش انجام داده است؟ ما ممکن است هرگز به پاسخ این پرسش دست نیابیم. اما دانشمندان طی قرن گذشته تحقیقات وسیعی روی کبد (بزرگ ترین اندام داخلی بدن) انجام داده اند. در کبد سالم، جایگزینی یک سلول توسط سلول جدید به کندی صورت می گیرد، اما در پی آسیب توسط سموم یا برداشته شدن قسمتی از کبد هنگام جراحی، تکثیر سلول ها به سرعت انجام می گیرد. ساخت DNA در مدت ۲۴ ساعت انجام می شود و کبد باقی مانده طی سه روز وزن خودش را دو برابر می کند، بنابراین در مدت حدوداً دو هفته کبد اولیه بازسازی می شود. به نظر می رسد هیچ محدودیت عملی برای این ظرفیت بازسازی کبد وجود نداشته باشد. در اواخر دهه۱۹۵۰ آزمایش «پرومتین» نشان داد اگر قسمتی از کبد موش های رات در هر ماه و دست کم به مدت یک سال برداشته شود، باز هم این موش ها زنده می مانند. در واقع کبد این موش ها بازسازی می شود.
سال ها سازوکارهایی که در پس این توان بازسازی بالا وجود دارد، ناشناخته بود. براساس یک نظریه، کاهش سلول های کبد، تولید عوامل رشدی را تحریک می کند که فرآیند ترمیم را به راه می اندازند. اما براساس نظریه یی دیگر در حالت عادی، مهارکننده های رشد، تکثیر سلول های کبد را بازمی دارند. از این رو حذف این مهارکننده ها به بازسازی کبد منجر می شود. پژوهش های پیشرفته مولکولی نشان داده است که برای توضیح توان نوسازی بالای کبد هم باید عوامل رشد و هم مهارکننده های رشد را در نظر گرفت. عوامل رشد به طور قطع در این امر دخیل است. یکی از مهم ترین این عوامل، عامل رشد «هپاتوسیت» است که ویژه سلول های کبدی است که تصور می رود باعث آغاز روند بازسازی می شود. یکی دیگر از مولکول های رشد TGFa است که میزان آن در پی آسیب تا ۱۰ برابر افزایش می یابد. افزایش مقدار این عامل رشد با افزایش ساخت DNA همراه است. البته عوامل رشد دیگر و هورمون هایی مانند انسولین و نورآدرنالین نیز در فرآیند بازسازی تاثیر مهمی دارند. مانند تمام فرآیندهای خوب، بازسازی کبد نیز باید متوقف شود. مولکول اصلی که نقش ترمز را ایفا می کند TGFB است. این مولکول در برخی بافت ها به عنوان عامل رشد عمل می کند، اما در کبد نقش بازدارنده تقسیم سلولی را ایفا می کند. مقدار عوامل رشد ۲۴ ساعت بعد از آسیب، افزایش می یابد و تا وقتی ادامه می یابد که پاسخ ترمیمی کامل شود. جالب است TGFB حتی زمانی که کبد سالم است، به مقدار کم تولید می شود تا اثر عوامل رشدی را خنثی کنند که به طور عادی در خون وجود دارند. با شناخت بیشتر ساز و کارهایی که فرآیند ترمیم کبد را تحت تاثیر قرار می دهند، می توانیم به درمان های جدیدی دست یابیم. این درمان ها می توانند بعد از هپاتیت شدید یا جراحی به ترمیم کبد کمک کنند.
کبد فقط به خاطر نوسازی بالا مورد توجه نیست. کبد نه تنها بزرگ ترین اندام داخلی بدن بلکه پرکارترین اندام بدن نیز هست. کبد به عنوان کارخانه مواد شیمیایی، از بین برنده سموم، سازنده هورمون ها و پردازش کننده مواد حاصل از هضم غذا عمل می کند. ما فقط وقتی به ارزش و اهمیت آن پی می بریم که نقصی در کارش پیدا شود برای مثال هنگامی که سرطان می گیریم یا در مصرف الکل افراط می کنیم.
کبد در طرف راست بدن و بعد از روده قرار دارد و قرار گرفتن آن بعد از روده اهمیت حیاتی دارد. بین کبد و روده مسیر دوطرفه مهمی برقرار است. این مسیر، سیاهرگ باب نام دارد و حامل خونی است که از شبکه مویرگی روده به کبد می ریزد و این درست جایی است که شبکه مویرگی دیگر این سیاهرگ تمام مواد حاصل از هضم را از روده به «هپاتوسیت»ها (سلول های کبدی) می آورد.
سرانجام محصولات پردازش یافته به گردش خون عمومی آزاد می شوند. وظیفه «هپاتوسیت»ها بسیار مهم است زیرا قبل از جریان یافتن خون باب در بقیه قسمت های بدن باید کار زیادی روی آن صورت گیرد. حدود ۶۰ درصد منبع خونی کبد از سیاهرگ باب تامین می شود اما از آنجا که این خون قبل از ورود به شبکه مویرگی در روده بوده اکسیژن آن به مصرف رسیده است. ۳۰ درصد دیگر که از سرخرگ کبدی می آید، اکسیژن مورد نیاز کبد را برای انجام پردازش پیچیده بیوشیمیایی مهیا می کند.
در کبد مجاری به نام مجاری صفراوی وجود دارد که صفرای ساخته شده توسط «هپاتوسیت»ها به درون این مجراها ترشح می شود. مجاری صفراوی بزرگ کبد را ترک می کنند و به مجرای صفراوی مشترکی می ریزند که به دوازدهه منتهی می شود. انشعابی از این مجرای صفراوی مشترک به کیسه صفرا می رود که کیسه یی عضلانی است و به لوب راست کبد چسبیده است.
کبد به طور مداوم صفرا می سازد، اما از آنجا که صفرا باید فقط در مواقع خاصی به روده ریخته شود در کیسه صفرا ذخیره می شود. معماری پیچیده و هوشمندانه کبد به آن اجازه می دهد به طور همزمان هم خونی را که از روده می آید، تصفیه کند و هم صفرا ترشح کند. اما کبد روی خون دقیقاً چه عملی انجام می دهد؟ صفرا به چه دردی می خورد؟ یافتن جواب این سوال ها بسیار مهم است چرا که پاسخ به این سوال ها می تواند علل بیماری های کبدی را مشخص کند.
یکی از مسائلی که کبد با آن مواجه است این است که روده مکانی آلوده است به طوری که انواع ذرات و قطعات نامطلوب می توانند وارد خون شوند. میکروب ها و مواد ذره یی دیگر که به کبد می رسند توسط سلول های ویژه یی به نام سلول های «کوپفر» نابود می شوند. مهلک تر از این ذرات سمومی هستند که به همراه غذا به ویژه غذاهای گیاهی وارد روده می شوند. اگرچه اغلب گیاهان دانه هایشان را به صورت بسته های خوشمزه مانند سیب و پرتقال می پوشانند، اما اکثر گیاهان دوست ندارند برگ هایشان خورده شود.
از این رو آنها مواد شیمیایی سمی را در برگ های خود قرار می دهند تا برگ هایشان خورده نشود. خوشبختانه کبد میلیون ها سال است که از عهده این مساله برآمده است. بسیاری از مواد شیمیایی سمی در چربی محلولند و این امر به آنها اجازه می دهد از غشای سلول ها عبور کنند. از آنجا که مسیرهای اصلی دفع از طریق صفرا و ادرار است، اولین مرحله در مبارزه با سموم محلول کردن آنها در آب است. کبد حاوی آنزیم هایی است که این وظیفه را انجام می دهند و مهم ترین آنها «سیتوکروم P۴۵۰ مونواکسیژنازها» است. این خانواده آنزیمی بیش از ۶۰ آنزیم مشابه هستند که می توانند انواع مواد شیمیایی را تشخیص دهند. در برخی موارد برای اینکه دفع به خوبی صورت گیرد به مرحله یی دیگر نیاز است که در آن سم به مولکول دیگری مانند گلوکورونیک اسید متصل می شود. اما با وجود این سم زدایی ها، سم می تواند آنقدر زیاد باشد که باعث آسیب و مرگ هپاتوسیت ها شود.
شاید به این خاطر است که توان بازسازی کبد بسیار بالاست. در قسمت های بعدی میکروسکوپ با اعمال زیستی کبد بیشتر آشنا می شویم. در اواخر دهه ۱۹۵۰ آزمایشی نشان داد که اگر قسمتی از کبد موش های رات در هر ماه و دست کم به مدت یک سال برداشته شود باز هم این موش ها زنده می مانند. در واقع کبد این موش ها بازسازی شده بود. کبد فقط به خاطر نوسازی بالا مورد توجه نیست. کبد نه تنها بزرگ ترین اندام داخلی بدن بلکه پرکارترین اندام بدن نیز هست. یکی از کارهای مهم کبد خنثی کردن و دفع سمومی است که خواسته یا ناخواسته وارد بدن ما می شوند. ما برای انجام فعالیت های زیستی به غذا نیاز داریم. بخشی از مواد غذایی برای تامین انرژی بدن به کار می روند و بخش دیگری از آن به عنوان آجر ساختمانی در فرآیند رشدونمو وارد می شوند. اما علاوه بر مواد غذایی مولکول های دیگری همراه غذا، آب یا از طریق هوا وارد بدن ما می شوند که نه برای تامین انرژی قابل استفاده اند و نه می توانند آجر ساختمانی سلول های بدن ما باشند.
برخی از این مواد از جمله آلاینده های هوا و سموم به طور ناخواسته وارد بدن ما می شوند، برخی نیز مانند طعم دهنده های غذا، داروها و ترکیبات موجود در پیکر گیاهان به اختیار ما وارد بدن مان می شوند. این ترکیبات را روی هم «زنوبایوتیک» به معنای «بیگانه با تن» می نامند. تاکنون بشر بیش از ۲۰۰ هزار زنوبایوتیک ساخته است. تعداد زنوبایوتیک های طبیعی بسیار بیشتر از این رقم است. اگرچه اغلب گیاهان دانه هایشان را در بسته بندی های خوشمزه یی مانند سیب و پرتقال حفظ می کنند اما برای محافظت از برگ های خود چاره دیگری اندیشیده اند. آنها ترکیبات شیمیایی سمی را در برگ های خود انباشته می کنند. در واقع سبزیجاتی که هر روز می خوریم پر از زنوبایوتیک است. بنابراین ما هر روز در معرض مواد شیمیایی بیگانه هستیم. «راشل کارسون» این وضعیت را به شکل زیبایی در این عبارت خلاصه کرده است؛ «اساس حیات همواره در معرض تهدید رگباری از مواد شیمیایی قرار دارد که به زمختی گرز انسان غارنشین است.»

www.NewScientist.com
جان لی
ترجمه؛ عبدالکریم مهروز

منبع : روزنامه اعتماد

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها