رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 469140

صدای اردوغان را بشنویم!

ساعت 24-موضع گیری تازه اردوغان این روزها خوراک خبری داغی برای خواص فراهم کرده است. رئیس جمهور ترکیه پیامی دارد؛ پیامی که کسی فعلا نمی خواهد بشنود! او آشفته است، نگران است و خشمگین! او چه می گوید و چه می خواهد؟

اردوغان
اردوغان از چه خشمگین است؟ او برجام را مقابل ایران به گروگان گرفت، او مهاجران را هم در مقابل اروپا به گروگان گرفت .با مصری ها بر سر اخوان ها و با لیبیایی ها بر سر حمایت از سراج و مقابله با حفتر برای خودش دردسر بزرگی رقم زده است. سودان و شمال آفریقا نیز با او سر ناسازگاری گذاشته اند. از طرفی دیگر برای آلمان، فرانسه و ناتو خط و نشان می کشد.

او خشمگین است. مردی که روزگاری سودای اتاترک را در سر می پروراند، چنانکه همچنان آن سودا را دنبال می کند! شاید گرفتار خستگی از این دنبال کردن های بی نتیجه است. در کنار این خشم، خستگی از سیاست و شکست های مفرط داخلی و خارجی افسار اسب عثمانی را کشیده است یا نکشیده است؟ یا تازه تاخت را آغاز کرده است؟ و چه کسی این اسب را رم داده است و یا قصد رام کردنش را دارد؟

سیاستمداری که از تبار اربکان، روزگاری فتح الفتوح بسیار داشت و گاهی با شیوه نرم نظامی گری کشورش را اداره می کرد. در ساختار اجتماعی ترکیه به دلیل درخواست عضویت در اتحادیه اروپا بسیار تلاش کرد؛ در مساله حجاب پس از ورود اردوغان از شهرداری به دولت که به یک مساله مهم تبدیل شده بود، او زنان را نه اجبار به حجاب کرد نه منع حجاب کرد! تا جایی که این بحث یکی از تاریخی ترین بحث های پارلمان این کشور شد که زنان ترکیه باید چگونه حجاب بگیرند؟ در کنار ساختار اجتماعی شاخص اقتصادی کشورش را به اوج رساند که درخشندگی آن در سال 2012 بیش از هر زمان دیگر در کارنامه او می درخشد.

شب سیاه 15 ژوئیه

ورق رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در همین شب سیاه برگشت. 15 ژوئیه 2016 تاریک ترین لحظه ای بود که شاید هر اتفاقی برای سرنوشت سیاسی او ممکن بود. کودتای شبانه که تا گرگ و میش صبح قلع و قمع شد. اما به جای طلوع خورشید غروب خورشید بر این کشور سایه انداخت چرا که پس از آن پاکسازی های گسترده در ارتش و نیروهای مسلح آغاز شد و از همان روز و لحظه ترکیه به دوران خفقان سیاسی رفت. جوانان ترک به نقض آزادی بیان، بازداشت روزنامه نگاران و پاکسازی شدید سازمان ها و نهاد های دولتی حتی ان.جی.او ها، به خیابان ها امدند و درنهایت سرکوب شدند.

تاریخی که از آن پس به عنوان پساکودتا از آن یاد می شود. این کودتا در زمانی اتفاق افتاد که اردوغان نظام پارلمانی ترکیه را به نظام ریاست جمهوری تغییر داد. اختیارات ریاست جمهوری را بالا برد و نخست وزیر تقریبا هیچ کاره شد! اینکه کودتا از سوی چه کسی بود محور این بحث نیست، اینکه اردوغان پس از آن وجهه خود را در داخل کشورش از دست داد سوژه مورد نظر است.

سیاستمداری که تا قبل از 2016 یکی از محبوب ترین رجل سیاسی ترکیه به شمار می رفت و با بالاترین میزان رای حزب او پیروز انتخابات بود، اینبار با شکستی مفتضحانه در انتخابات شهرداری ها نشان داد که او که دیگر مقبولیت سابق را ندارد.

این شکست برای اردوغان خیلی از مسائل را روشن کرد؛

اول: قدرت گرفتن دولت در سایه

دوم: قدرت گرفتن مخالفان

سوم: فاقد محبوبیت برای مردمش

چهارم: شکست پی در پی در سیاست خارجی و تاثیر منفی بر اقتصاد کشورش

قسمت چهارم زمانی شدت بخشید که ترامپ وارد کاخ سفید شد. اردوغان که بر سر مساله فتح الله گولن و قضیه هالک بانک دل خوشی از اوباما نداشت احساس می کرد آمدن ترامپ شاید وضعیت را برای او کمی بهتر کند. اما نشد! ترامپ اقتصاد ترکیه را هدف گرفت همانطور که در حال حاضر هدف گرفته است.

افزایش تعرفه های فولاد و آلومنیوم اولین ترکش ترامپ به اردوغان بود که منجر به سقوط آزاد لیر شد و دیگر احیا نشد!

سیاستمدار کهنه کار دلش پیروزی می خواهد!

با اینحال اردوغان ننشست. شمشیر را از رو بست و اسب را به سمت شرق زین کرد. او که به اندازه کافی به دلیل عضویت از اتحادیه اروپا و نپذیرفتنش سرخورده شده بود. دیگر امیدی نه به ترامپ داشت نه به مقامات اروپایی خصوصا فرانسه، اتریش و آلمان ، از طرفی بیخیال نماز خواندن در مسجد اموی دمشق شد و رویه شاخ و شانه کشیدن برای اسد را کنار گذاشت و به مذاکرات صلح پیوست. توافقات آستانه، ادنا از حضور مهم او به شمار می آید.

اسب اردوغان علیه غرب به حدی تاخت شد که روسیه از خطای سرنگوی سوخو 24 از سوی ارتش ترکیه و حتی کشتن سفیر روسیه در داخل خاک ترکیه چشم پوشی کرد. اینکه اردوغان در بهای این رابطه چه چیزی به پوتین داد اکنون مشخص شده است!

پوتین همان روزها شمال سوریه؛ حلب و ادلب را واگذار کرد. سرمایه گذاری های اردوغان پس از اینکه نتوانست در مسجد اموی نماز جمعه را اقامه کند، با نفوذ به ارتش آزاد که در اوایل متشکل از مخالفان اسد بود و بعده ها با فروپاشی گروه های تروریستی و فرار سلیم ادریس به قطر، گروه های تروریستی نیز به ارتش آزاد پیوستند. این ارتش از زمان فرماندهی ریاض الاسعد تحت حمایت ترکیه بود.

با اینحال اردوغان که غرب را قمار شرق کرده بود توقع بالاتری داشت! این توافقات پشت پرده به جایی رسید که ارتش سوریه تا کنون به خاک شمال شرق کشورش نتوانسته است ورود کند به این معنی که اجازه ورود نداشت. این قسمت همان توافقی بود که اردوغان در بهای پیوستن به روسیه گرفت و طی دو عملیات شاخه زیتون و چشمه صلح به برخی از اهداف خود رسید.

باز بر میگردیم به این با کمی تغییر! پس چرا هنوز عصبانی است؟ او از چه عصبانی است؟

اردوغان ظاهرا تصور نمی کرد واکنش دنیا به اقدام نظامی او به شمال سوریه تا این اندازه منفی و منفور باشد. انواع و اقسام القاب را در این چند وقت اخیر به او نسبت دادند و رئیس جمهور ترکیه گرچه یک تنه از پشت تریبون ها پاسخ آنها را داد! اما تاثیرات عملیات روانی رسانه های خبری و رهبران جهان بر افکار عمومی و حتی شخص اردوغان اجتناب ناپذیر است.

اردوغان عصبانی است از اینکه جامعه ملل به او پشت کرده است. او عصبانی است به این خاطر که پس از هزینه میلیاردها دلار در شمال شرق سوریه به نتیجه مطلوب نرسید و آمریکا از پشت به او خنجر زد. آمریکا به زین کردن اسب عثمانی اردوغان ضربه نهایی را زد و او را رم داد. اما در میانه راه پای آن اسب را برید و روسیه این اسب را رام کرد.

با اولین تهدید اقتصادی از سوی آمریکا ورق برگشت . ارتش ترکیه آتش بس را پذیرفت و پشت درهای بسته 6 ساعت با پوتین گفتگو کرد. اما همچنان شمال شرق را دارد ولی به زعم خودشان چشم داشتی به خاک سوریه ندارند!شاید این اسب فعلا همان جا در بیتوته است!

این میراث دار اربکان، در موضع گیریهای اخیر خود خشم خود را در لابه لای حرف ها لابه لای موضع گیری ها و لابه لای عکسها و دیدار ها نشان داده است. او عمدا به دنیا عصبانت خود را نشان می دهد. این عصبانیت را ناظران از فروپاشی ناتو تحلیل می کنند تا تعطیلی پایگاه اتمی اینجرلیک .... اما چه کسی به واقع می داند اردوغان از چه خشم دارد؟

ایا خشم او منطقی است؟ آیا منطقی است که رئیس جمهور کشوری به دلیل منافع ملی کشورش تهدید را از بین ببرد و به کشوری دیگر تجاوز کند؟ سال های گذشته پس از بحران سوریه همه دنیا شاهد اتفاقات تروریستی بسیار در ترکیه بودند. حوادثی که اردوغان از چشم کردها می بیند. آیا اردوغان نباید نگران تجزیه باشد؟ آیا اردوغان نباید نگران امنیت کشورش باشد؟ ایا اردوغان نباید مانند 7 سال گذشته بحران سوریه زیرکانه و مخفی در سوریه بازی کند؟ چرا جنگ خود را رو کرد؟ سوالاتی که همه طرح مساله می کند که در نهایت او به دنبال چیست و چه در سر دارد؟

اما خشمی که اردوغان این روزها نشان می دهد تنها به دلیل طرح تجزیه نیست، او یک پیامی را به جهان اسلام سینگال کرد؛ آیا باید پیام او را جدی گرفت؟ اردوغان به که و چه کسی و چه کشوری و چه بازیگری هشدار می دهد؟ ایا همه دنیا ، ایا همه خاورمیانه؟ آیا کشورهای همسایه؟ آیا جهان اسلام؟ آیا خط مقاومت؟ اردوغان چه می گوید؟.... شاید باید صدای او را شنید به عنوان مهمترین و حیاتی ترین همسایه غربی ..... اردوغان به مانند سابق همسایگانش را در تیم خود می خواهد؛ کمی به او فرصت و اطمینان بدهیم ؛ به خاطر حفظ یکپارچگی میهن باید صداها را شنید!

خشم را غرب بر سر او خالی کرد! ما باید از این خشم استفاده کنیم و اردوغان را میهمان کنیم تا قبل از اینکه اسب عثمانی او اسب تروآ نشده است...

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها