ششمین روز بعد از ریزش معدن «طزره»؛ سقوط تخته سنگها روزنههای باقیمانده برای نجات میلاد روشنایی و سیداصغر افضلی را هم بست
پایان امید
ساعت 24-با گذشت 6 روز از ریزش تونل 42 معدن « طزره » و بینتیجه بودن عملیات امداد و نجات برای دسترسی به دو کارگر محبوس زیر آوار معدن، در حالی که اغلب کارگران معدن طزره ، به دلیل ترس از اخراج و کم شدن دستمزدها، از هر مصاحبه مطبوعاتی و افشای جزییات این حادثه خودداری می کنند ، منابع آگاه به «اعتماد» خبر دادند که حادثه تلخ ریزش این تونل، دلیلی جز بیتوجهی پیمانکار به ناامنی محیط کارگاه نداشته است.
چکمه و کلاه و ناخن یک جنازه به چه درد خانوادهاش میخورد؟
ظهر روز شنبه 11 اردیبهشت ماه سال جاری،کارگاه تونل 42 معدن طزره، با ارتفاع 70 متر، بر سر « میلاد روشنایی» و « سیداصغر افضلی »که در عمق 35 متری این کارگاه مشغول استخراج زغالسنگ بودند خراب شد. منابع آگاه به «اعتماد» گفتند که یک ساعت بعد از ریزش کارگاه و حدود ساعت 12 و نیم ظهر، نیروهای امداد و نجات به محل حادثه رسیدند و عملیات امداد را آغاز کردند اما تا ظهر دیروز و در ششمین روز پس از ریزش معدن، نه تنها دسترسی به محل استقرار میلاد و سیداصغر ممکن نشده، بنا به اذعان برخی پیشکسوتان امداد و نجات معادن زیرزمینی، ترسیم ناشیانه نقشه عملیات امداد و تخلیه کارگاه و ورود غیرفنی به محل حادثه، از مهمترین دلایل طولانی شدن عملیات زندهیابی و البته بینتیجه ماندن این عملیات است.
دیروز،یکی از کارگرانی که در کارگاه مجاور محل حادثه در تونل 42 مشغول به کار بوده، به شرط محفوظ ماندن نام و مشخصات، حقایق تلخی را برای «اعتماد» بازگو کرد. این کارگر، یک نیروی تحت مدیریت پیمانکار و به اصطلاح، «پیمانی» است که حقوقی بسیار کمتر از نیروهای «شرکتی» دریافت میکند و همچنین، بعد از 22 سال کار در کارگاه استخراج، امیدی به بازنشستگی مشمول مشاغل سخت و زیانآور ندارد و باید تا 50 سالگی برای دریافت حکم بازنشستگی صبر کند.
این کارگر که با وجود تاکید پزشک معدن بر ضرورت خروج هر چه زودتر از بخش استخراج به دلیل آسیبهای شدید ریوی، همچنان به دلیل اختلاف قابل توجه دستمزد بخش استخراج و تونل، مشغول به تراشیدن لایههای زغال و استنشاق گوگرد و سیلیس است، دیروز و قبل از آنکه از کمربندی «شاهرود»، راه به سمت بیراهه منتهی به معدن کج کند، سراغی هم از خانوادههای میلاد و سیداصغر گرفته بود؛ سراغ از 3 فرزند سیداصغر 35 ساله که 4 سال سابقه استخراج زغال داشت و ساکن روستای «تویه دروار» بود، سراغ از پدر بیمار و مادر سالمند میلاد 30 ساله که ساکن «کلاته رودبار» بود و یک سال قبل، درکارگاه استخراج معدن طزره مشغول به کار شده بود و قرار بود تا پایان تابستان، ازدواج کند.
این کارگر، در همان چند دقیقهای حرف زد، صدایش میلرزید چون یادش میآمد که روزهای قبل از حادثه، جز میلاد و سیداصغر، هیچ کارگری حاضر نشد به این کارگاه برود چون میدانست چه فاجعهای در انتظارش است.
«کارگاه محل کار میلاد و سیداصغر، خطرناکترین کارگاه این معدن بود. ظرف دو ماه گذشته، بهطور دایم از لایههای این کارگاه، زغال استخراج شد بدون اینکه فضای تخلیه شده، با خاک پر و مستحکم شود. پیمانکار میلاد و سید، برای جبران تعطیلات نوروزی، میخواست فقط کار پیش برود و از موعد قرارداد خارج نشود. بنابراین، ایمنی کارگاه، بیمعنا بود. اگر قرار به رعایت ایمنی کار بود، باید بعد از هر نوبت استخراج، معادل وزن لایههای زغال، خاک جایگزین میشد اما این کار زمانبربود و به زمانبندی قرارداد لطمه میزد. پس لایه لایه زغال از کارگاه استخراج شد بدون آنکه فضای خالی شده، نقطه اتکا داشته باشد. من در این کارگاه کار نمیکردم اما بنا به حجم استخراج میدانم که میلاد و سید، آنقدر زغال استخراج کرده بودند که 10 متر در 80 متر، از داخل بلوک، زغال برداشت شده بود.»
این کارگر به «اعتماد» گفت که میلاد و سیداصغر، چارهای جز قبول دستور پیمانکار نداشتهاند چون پیمانکار این تونل، ظرف دو سال گذشته 1200کارگر را اخراج کرده بود و حالا فقط 200 کارگر با او قرارداد داشتند؛کارگرانی که جرأت اعتراض نداشتند و تا فرق سرشان محتاج نان شب بودند و بنابراین، به هر شرایطی تن میسپردند.
کارگر «پیمانی» معدن طزره، قبل از خداحافظی،گفت که هیچ امیدی به دیدن دوباره رفقایش ندارد . گفت که همه ایستادن ها پای دهانه معدن به امید نجات تنهای زنده میلاد و سید اصغر ، بی فایده است. گفت که کل کارگاه ، «قیچی » شده .کارگر « پیمانی » معدن طزره ، حرفهایش را با پوزخندی به پایان برد، پوزخند به همه شعارها با مضمون «ضرورت ایمنی» و «الزام کارفرما به رعایت ایمنی» و «اول ایمنی، سپس کار».... شعارهایی که در چاههای تاریک زغال، هیچ معنایی ندارد:«در کارگاههای معادن پیمانکاری، استاد کاری وجود ندارد. اگر استاد کار پای کارگاه حاضر بود، فکر میکنی اجازه میداد میلاد و سید، دو ماه در یک حفره خالی شده بدون اتکا بمانند وکار کنند؟ استاد کار برای پیمانکار، یک نمایش است و بس.
اگر استادکار با تجربه در این کارگاه و در این تونل بود، اگر استاد کار، جرات اعتراض و یادآوری خطر به پیمانکار داشت، اِکلون(چاههای قائم استخراج) نباید کشته میداد. معدن نباید کشته میداد.کارگر زیر آوار نمیمرد. الان 70 متر کوه چسبیده به کف زمین، آن زیر میخواهند دنبال چه بگردند؟ چکمه و کلاه و ناخن شکسته این بدبختها به چه درد خانوادهشان میخورد؟»
در ششمین روز از حادثه ریزش تونل 42 معدن طزره، در حالی که هیچ امیدی به زنده ماندن میلاد روشنایی و سیداصغر افضلی،کارگران محبوس زیر خروارها آوار سنگین و سنگی معدن نیست و سخنگوی اورژانس کشور هم در آخرین خبر از 115 ساعت عملیات امداد و نجات، فقط قادر به ابراز امیدواری برای زندهیابی این کارگران بوده، فرماندار دامغان، دیروز خبر داد که به دنبال اولین ریزش حجیم در روز شنبه، تخته سنگهای بزرگ زیادی هم از داخل معدن سقوط کرده و حالا هر چه انجام میشود، صرفا تخلیه این آوار است.
به دنبال دستور ویژه وزیر تعاون، «علی مظفری» مدیرکل بازرسی کار، مسوول رسیدگی به این حادثه شد. در این دستور، بررسی ویژه و فوری این حادثه با هماهنگی مدیران کل اجرایی استان مورد تاکید است. همچنین به مظفری ماموریت داده شد، ضمن اقدام اصلاحی در ایمنسازی محیط کار کارگران، هر چه سریعتر نسبت به معرفی عوامل ایجاد این حادثه به دستگاه قضایی اقدام کند.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.