آرزوهای کبود زلاتان در میانه فصلی گرم...
پیرمرد پشت دیوار پاریس!
ساعت 24-درها یکی پس از دیگری بسته شد تا زلاتانرای محبوب پشت دیوار بلند پی اس جی بماند و باور کند معرکهگیری سر پیری برای برخی غولها جذابیتی ندارد.
۱- درها یکی پس از دیگری بسته شد تا زلاتانرای محبوب پشت دیوار بلند پی اس جی بماند و باور کند معرکهگیری سر پیری برای برخی غولها جذابیتی ندارد.او که میخواست در آستانه چهلسالگی به پادشاه دوباره پارک دوپرنس بدل شود با گامهای سنگین، مسیر خانهاش تا سن سیرو را گز خواهد کرد.این یعنی سرنوشت بین دیروز و فردا به روی ابرستاره لبخند نزده و او مجوز بازگشت به پاریس و قدم زدن در کنار ایفل را دریافت نکرده است.وقتی زندگی لب طاقچه عادت فراموشت میکند از تمام ساعتها بیرون بزن و آوازی به بلندای رویاهای برباد رفتهات بخوان!
۲-آژاکس، یووه، بارسا، منچستر، پی اس جی، میلان و ... او همه اروپا را روی انگشتان خود چرخانده و با جامههای رنگارنگ در ازدحام بوقها و سوتها درخشیده است.دردانه مالرو که روزی روزگاری چراغهای اتاقش را خاموش میکرد تا خواب نمایشهای دراماتیک را ببیند، در گذر زمان به همه آرزوهایش رسید تا در ۳۹ سالگی وقتی صورتش را به پنجره میچسباند و به دوردست خیره میشود کمتر آرزویی سراغش را بگیرد. برای زلاتان البته آرزوی بازگشت به حوالی رود سن محقق نشد تا همچنان در کالچو به ورق زدن تقویمها و آتش زدن دروازهها مشغول باشد.برای غول سرزمینهای سردسیری پرواز تا کرانه آسمان و مات کردن قفسبانان مغبون از نوشیدن یک فنجان قهوه راحتتر است.برای همین لابد سرش را به ساحل نمیکوبد و از بازگشت به روزهای کبود گذشته هراسی به دل راه نمیدهد.
۳- تکنیک بالا، قدرتبدنی فوقالعاده، پتکهای سرکش و دقیق و توانایی در کارهای هوایی.این گوشهای از خصوصیت بولدوزر بیمهاری است که پشت دست سیم خاردارها و سنگربانان بسیاری را داغ گذاشته است.توپچی بیبدیلی که در دوران حرفهای خود به ۳۱ افتخار از لالیگا تا سوپرکاپ اروپا رسیده. بله او زلاتان ابراهیموویچ است.مردی با ۵۰۰ گل باشگاهی و ملی که هم در مخمل سبز و هم در خانه یک ستاره واقعی است.بیهوده نیست که بانویش روی آینه اتاق این جمله را خطاب به او نوشته: هوا را از من بگیر، لبخندهایت را نه.
۴- حالا که سفر به پاریس منتفی شده او باید کاری کند که جنگ در خط آتش میلان نام گُلی باشد.وقتی تابستان شهر تاریخی را محاصره کرده و تیفوسیها به عشق مرد شماره ۱۱ جهان را روی سر خود گرفتهاند، لابد آسمانخراش اهل مالمو در فصل جدید روزگار خوشی را برای میلانیها رقم خواهد زد و آغوش خود را به روی یارانش خواهد گشود.تفنگداری با ۱۱۶ بازی ملی حالا آماده است تا همچون قصیدهای متولد شود و همچون پرندهای پریده از قفس به عشق میلانیها خودش را به پنجرهها بکوبد.
۵- دستش را که به آسمان بلند کند میتواند هر ستارهای را بچیند... آنقدر بلند و والاست این مرد که برای لمس روشنترین گوشه روز میتواند به آبی آسمان پناه برد.شبیه سربازی به پرچم سفید صلح.شبیه خودش که مثل هیچ کس نیست و دستانش گهواره امنی برای گنجشکهاست....